انیمیشن تجربی،برای افرادی که بهتازگی با آن مواجه می شوند، سبکی بسیار دشوار به نظر می رسد. استوارت هیلتونStuart Hilton میگوید که این شاخه از انیمیشن بسیار غیرقابل انعطاف است، تأمین هزینههای مالی آن دشوار است، دیدن آن ساده نیست و توضیح دادن آن هم دشوار است.با این حال، زمانی که به درستی اجرا شود، میتواند "نوع درست اشتباه" را به وجود بیاورد ("Edges: Animation Seminar")
انیمیشن تجربی هر چقدر هم که غیرقابل انعطاف باشد، نتیجه یادگیری آن، دنیایی پرانگیزه، درونی و ارزشمند است.وقتی برای بار اول با این عنوان روبرو میشویم، اولین سوالی که برایمان پیش خواهدآمد این است که چه چیزهایی را باید بدانیم؟ اصول اولیه آن چیست؟ مجموعه مقالات سایت هنرهای تجسمی درباره انیمیشن تجربی،برای تمام کسانی که برای بار اول با این عنوان برخورد میکنند،میتواند یک سکوی پرش باشد.
همانطور که گفتیم،ظهور اولیه انیمیشن تجربی به جنبش آوانگارد اوایل قرن بیستم باز میگردد. آدراینهارتAd Reinhardt در سال 1946 گفت: «اگر شما به آن واکنش نشان دهید، شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.چیزی را از آن دریافت خواهید کرد که برای او آوردهاید. در نیمه راه با شما دیدار میکند اما جلوتر نمیآید. اگر شما سرزنده هستید، او هم سرزنده است.» (راینهارد، به نقل از بل و گری [1946]، 2013، 35).1 این جمله درمورد انیمیشن تجربی صدق میکند. میزان واکنش مخاطب، ارزش اثر هنری یک انیمیشن تجربی را تعیین می کند، بنابراین داشتن ذهنی مشتاق و تخیل قوی، پیش شرط اول ورود به آن است.
لزومی ندارد که برای فهم انیمیشن تجربی، یک ژانر در نظر گرفته شود و مشابه ژانرهای وسترن،ترسناک یا کمدی دارای مجموعهای از نمادهای خاص یا مفاهیم تکراری باشد، بلکه باید آن را یک رویکرد کلی به همراه تعدادی اصول اساسی در نظر گرفت.
تمایل به نزدیککردن مرزها،یکی از فرضیههای رایج آن است.گرچه نزدیک کردن مرزها به یکدیگر، خود باعث به وجود آمدن هنجارها و قراردادهای جدید شدهاست که در طول زمان بارها مورد بازنویسی و اصلاح قرار گرفته اند.برای مثال در انیمیشن تجربی به جای بیان صریح یک مفهوم،تلاش و تاکید بر فراخوانی آن مفهوم از ناخودآگاه مخاطب است،استفاده آزادانه از متریالهای مختلف برای ساخت فیلم، حضور فردیت خاصِ هنرمند خالق اثر، زیبایی شناسی پایدار،ودر برخی موارد تصویری کردن یک موسیقی از جمله .ویژگیهای آن است
انیمیشن تجربی بهجای استفاده از شیوه روایت سنتی مانند آنچه که درزمینه انیمیشنهای تجاری وجود دارد، معمولاً چالشهای جدی برای تماشاگر به وجود میآورد.در سینمای تجاری، تماشاگر معمولاً مجبور است در مورد چگونگی گرهگشایی از داستان حدس بزند و تماشاگران را به فکرکردن در مورد رفتار شخصیتها و مفاهیم مطرح شده توسط داستان وادار کند. سوال اساسی که مخاطبان هنگام مواجهه با یک اثر انیمیشن تجربی باید از خود بپرسند این است که چگونه باید با اثر ارتباط برقرار کنند.
معیارهای ارزشگذاری و زیباییشناسانه یک فیلم خوب میتواند در فیلمهای تجاری نادیده گرفته شود. اما یک سوال : چه چیزی میتواند باعث شروعی جذاب برای یک فیلم شود؟ در سادهترین حالت پاسخ به این سوال این است که طرحی جذاب بنویسیم،شخصیتهای جذاب خلق کنیم و روی موضوعی سرمایهگذاری کنیم که باعث برانگیختگی احساسی مخاطبان شود.با این همه، هیچ قانون ثابتی وجود ندارد که بگوید یک فیلم باید از این موارد پیروی کند تا اثری فاخر و ارزشمند ارائه کند. یک فیلم ممکن است به خاطر ارائه چالشهای فرمی منحصر به فرد جذاب باشد، ممکن است تجربه درونی عمیقی را نشان دهد، استانداردهای سنتی زیبایی شناسی را به چالش بکشد، یا ممکن است یک سؤال فلسفی را به شیوهای هیجانانگیز مطرح کند. راههای مختلفی برای اینکه یک فیلم جذاب و ماندگار باشد، وجود دارد.بنابراین، هنگام توضیح انیمیشن تجربی، اصول اساسی در مورد ساخت فیلم زیر سوال می رود.
یکی از تصورات رایج اشتباه،درمورد انیمیشن تجربی،تعلق آن به قشری خاص از مخاطبان است. مشابه سایر هنرهایی که مستقیما مخاطب را درگیر می کنند، مانند رقص معاصر، موسیقی آتونال یا نقاشی انتزاعی. اما به برکت وجود، وب سایت هایی مانند Edge of Frame، صفحه Experimental Animation Zone در Vimeo و وب سایت های مربوط بهNFB، مرکز آیوتا و مرکز موسیقی بصری، انیمیشن تجربی به راحتی قابل کشف و کاوش است.همچنین لزومی ندارد به آن به چشم هنری خاص و ممتاز نگاه کنیم زیرا با توجه به انواع فیلم ها، ارزانترین تولید انیمیشن، تجربی است که به طور سنتی توسط یک هنرمند و بدون تیم ساخته میشود.ارزش تولید بالا، به اندازه ارزش ایدههای اصیل نیست، و به لطف رایانههای خانگی و پخش آنلاین، میتوان آنها را با هزینه کم تولید و توزیع کرد. از این نظر، در بین همه انواع فیلمسازی،رایج ترین آنها انیمیشن تجربی است.
انگیزه ساخت فیلم تجربی (و انیمیشن بر پایه فرمت) از یک هنرمند به هنرمند دیگر متفاوت است. برخی این زمینه را واکنشی می دانند که در جهت مخالف با فیلمسازی تجاری و ارزش های به روز و رایج جامعه است. به عنوان مثال، آثار مالکوم لو گریسMalcolm Le Grice، گونهی اعتراضی از فیلم تجربی است .او در آثارش مخاطب را از منفعل بودن و ساکت نشستن منع می کند، و بدین ترتیب چالش های زیبایی شناسی ،برخلاف فیلمهای تجاری جنبه سیاسی به خود میگیرند و به عنوان پادزهر عمل می کنند.
سایر فیلمسازان تجربی، درآثارشان شیوه درک موازی را دنبال می کنند، که در آن جریان اصلی و آوانگارد در حوزه های مختلف بدون تأثیرگذاری بر یکدیگر حضور دارند. با دانستن این نکته، فیلمها ممکن است بدون وجود نظریههای متضاد که گاهی اوقات توسط فیلمسازان آوانگارد بیان میشود، مورد تقدیر قرار بگیرند.در نهایت، دلیل تولید آثار هنرمندان به هر شیوه ای را باید به صورت موردی بررسی کرد، اما هر دو انگیزه نامبرده شده درست هستند.
کسانی که انیمیشن تجربی میسازند ممکن است در وهله اول هنرمندانی محسوب شوند که انیمیشن نیازهای خلاقانه آنها را تامین می کند.احتمال دارد که از گروه نقاشان، مجسمهسازان یا هنرمندان چندرسانهای باشند. اما چرا یک هنرمند به جای ساخت فیلم زنده یا سایر اشکال بیان، به انیمیشن روی می آورد؟ آزادیهای خلاقانهای که انیماتورهای تجربی در تغییر حرکتها تا کوچکترین جزئیات (ساده و پیچیده) دارند و این نکته که علاوه بر فرم، رنگ و صدا، یک دغدغه زیبایی شناختی برای انیماتورهای تجربی است. آنها میتوانند یک فضای کامل و مستقل بدون کاراکتر و یا حتی مکانهای واقعی بسازند و یا برعکس می توانند از طریق انیمیشن استاپ موشن، به اجسام بیجان فیزیکی، جان ببخشند. هنرمندانی که شیوه بیان انتزاعی دارند احتمال دارد هنر خود را به انیمیشن گسترش دهند و حرکت را به تصاویر غیر تجسمی بیاورند.
اثرویدیویی آپلود شده از استوارت هیلتون است.در سال 2016، پسر استوارت هیلتون، استنلی، مغزخود را برای مطالعات پزشکی اسکن کرد. هیلتون از آنجایی که فیلمساز خلاقی است، اسکن پایانی را به شیوه ای شگفت انگیز سورئال تبدیل به فیلم کرد، برای آن موسیقی ساخت و بسیار هوشمندانه نام اثر را «استنلی اسکنلی» گذاشت.
منبع (ترجمه اختصاصی مجله هنرهای تجسمی)