به گزارش سایت مجله هنرهای تجسمی به نقل از ایلنا، مانی مهرزاد یکی از هنرمندان ایرانی است که به تازگی در رویداد «آرت روولوشن» که یکی از بزرگترین رویدادهای آسیایی محسوب میشود، کسب عنوان کرده و برگزیده هیأت داوران این رویداد شده است.
مانی مهرزاد با مجموعهای با عنوان «۲۰۲۰»، در رویداد بینالمللی آرت روولوشن در شهر تایپه حضور داشت که درنهایت موفق شد برگزیدهی هیأت داوران این رویداد هنری شود.
گفتنی است «آرت روولوشن» / تایپه ۲۰۲۲ رویدادی است که توسط موسسه بینالمللی هنر معاصر تایوان (TICAA) و با همکاری آرت روولوشن تایپه (A.R.T) ) سازماندهی شده است. پروفسور لیسان جو (مدیر هنری این رویداد) هدف از برگزاری «آرت روولوشن» را انتخاب شاهکارهای هنری از بهترین هنرمندان جهان جهت حضور در بازار هنری آسیا عنوان کرده است.
مهرزاد جز نقاشی در عرصه گرافیک و نگارگری هم فعالیتهای جدی داشته و تاکنون چند نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در چندین نمایشگاه خارجی حضور یافته است. در ادامه گفتگوی مانی مهرزاد را بخوانید.
چطور با رویداد «آرت روولوشن» آشنا شدید و در آن حضور یافتید؟
از طریق فراخوان رقابت «آرت روولوشن» در وبسایت این رویداد که در ایران نیز توسط fardmag.ir اطلاعرسانی شده بود. تمام فرآیند شرکت در این رویداد از طریق وبسایت رسمی «آرت روولوشن» تایپه صورت گرفت.
از جزییات حضور در «آرت روولوشن» تایپه بگویید. چه آثاری را فرستادید و در ادامه چه اتفاقی افتاد؟
«آرت روولوشن» بزرگترین رویداد هنری آسیا از نظر مقیاس است که هدف آن، یافتن شاهکارهای هنری در سطح جهانی است تا در بازار هنر آسیا معرفی و ارائه شوند. طبق قوانین ذکر شده در وبسایت، هر هنرمند تنها با سه نقاشی میتوانست در این رویداد شرکت کند، بنده هم سه نقاشی را که از نظر خودم بهترین کارهای مجموعه «۲۰۲۰» بودند، انتخاب و ارسال کردم که در نهایت هر سه نقاشی انتخاب شدند. این آثار «جغرافیای برف»، «سال دیو» و «سرزمین ممنوعه» نام دارند.
«آرت روولوشن» شامل چه بخشهایی است و در نهایت پس از نظر مساعد هیئت ارزیاب در رابطه با سه نقاشی ارسال شده، چه آثار دیگری را به این رویداد ارسال کردید؟
این رویداد دو بخش دارد، یک بخش رقابتی و یک بخش دیگر که عموما کارهای برگزیدگان و برندگان نهایی هر دوره در آن به نمایش گذاشته میشود. در رابطه با بخش دوم سوالتان هم باید بگویم تعداد ۱۲ نقاشی از مجموعه «۲۰۲۰» در هر دو بخش این رویداد به نمایش گذاشته شد.
در ادامه چه روالی طی شد؟
داستان از این قرار بود که بعد از اعلام نتیجه بخش رقابت و تعیین آخرین فرصت ارسال آثار به تایپه، بنده به دلیل ابتلا به «اُمیکرون» نتوانستم نقاشیهایم را در وقت مقرر ارسال کنم. بعد از حدود دوهفته ایمیلی از مدیر اجرایی رویداد دریافت کردم که در آن ایمیل علت عدم ارسال نقاشیها را جویا شده بودند به علاوه ابراز تحسین مدیر هنری رویداد و در خواست ارسال سایر نقاشیهای مجموعه «۲۰۲۰». بنابراین تصویر و مشخصات تمام نقاشیهای مجموعه را برایشان ارسال کردم که در نهایت تعداد ۹ نقاشی دیگر را علاوه بر ۳ نقاشی بخش رقابتی، جهت نمایش در سالن انتخاب کردند.
شما در چه بخشی از جشنواره «آرت روولوشن» عنوان کسب کردید؟
وبسایت «آرت روولوشن ۲۰۲۲»، نام دو برنده را اعلام کرده است. یک نفر در بخش رقابت و دیگری به عنوان برگزیده هیئت داوران. نام بنده به عنوان برگزیده هیئت داوران اعلام شده است.
آیا کسب عنوان در «آرت روولوشن» و دیگر رویدادهای خارجی شما را به عنوان هنرمندی ایرانی به بازار جهانی متصل میکند؟
هدف از برگزاری این رویداد معرفی هنرمندانی از کشورهای مختلف جهان در بازار هنری آسیا و در سطح بینالمللی ذکر شده است. طبق آنچه در وبسایت این رویداد ذکر شده است، ایده مدیر هنری این رویداد، پروفسور لی سان جو، انتخاب شاهکارهای هنری از بهترین هنرمندان جهان جهت معرفی و ارائه در بازار هنری آسیا است.
شما در چند رویداد بینالمللی و خارج از ایران حضور داشتهاید. به لحاظ کیفی «آرت روولوشن» را چگونه با آنها مقایسه میکنید؟
به نظر من هر رویدادی ویژگیهای مخصوص خود را دارد و اینها را نمیتوان در مقام قیاس با یکدیگر قرار داد. اما آنچه برای شخص من در مورد این رویداد جالب بود، تلاش دستاندرکاران و برگزارکنندگان این رویداد هنری در معرفی و ارائه آثار هنرمندان دورههای گذشته است که فیلمهای مربوط به آن در «یوتیوب» موجود است. به علاوه هنرمندانی با شهرت جهانی در این رویداد حضور و شرکت داشتهاند که برخی از آنها برنده جوایز ارزندهای هستند و برخی از آثار این هنرمندان در موزههای مشهور دنیا نگهداری میشود. از جمله این هنرمندان، مصطفی یوجه از کشور ترکیه است که علاوه بر حضور در چندین نمایشگاه بینالمللی در سال ۲۰۱۶ نیز، یک نمایشگاه انفرادی در موزه لور داشته است. آدریان لیز از کشور رومانی، برنده جایزه بینال فلورانس سال ۲۰۲۱ است و کارهای گابریل لوچانی، هنرمند ایتالیایی از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ در موزه واتیکان روم در معرض نمایش عموم قرار داشته است.
عموما هنرمندان رشتههای مختلف (بخصوص هنرهای تجسمی) خیلی به مطالعه و پژوهش علاقه و اعتقادی ندارند و در نهایت آثاری را میخوانند که اقتضای کارشان است؛ نه بیشتر. برای شما این رویه چه شکل و روندی دارد؟
از نگاه من، مطالعه بیش از نود درصد از فرآیند هر کار و پروژهای است. چه کار هنری و چه هر کار جدی دیگری! در خصوص نقاشی اما این مطالعه میتواند هم مطالعه کتابی باشد و هم مطالعه تصویری و هم مطالعه موضوع مورد نظر به صورت اتودهای آزاد. از سویی ذهن و روان ما همچون جسممان نیازمند تغذیه است و اگر این خوراکدهی به ذهن صورت نگیرد، اتفاق ویژهای در کار نهایی رخ نخواهد داد، زیرا این مسئله ارتباط زیادی با خلاقیت دارد. اگر منظورتان از مطالعه، صرفا خواندن کتاب است، خود من شخصا کتابهای زیادی از حوزههای مختلف را نمیخوانم، بلکه برعکس، کتابهایی را میخوانم که شخصا به آنها علاقمند هستم و برایم الهام بخشند و در من انگیزه ایجاد میکنند. به نظرم این با شناخت هر فرد از خودش و انتخابهایش مرتبط است.
با دیدن آثارتان هنر مشرق زمین به ذهن مخاطب متبادر میشود. این موضوع و اهمیت دادن به آن در آثارتان آگاهانه است؟
من هنرمندی شرقی و به ویژه هنرمندی ایرانی هستم. فرهنگی که در آن پرورش یافتهام شامل تربیت خانواده، ادبیات و هنر و تاریخ سرزمینم، نوع تفکر و باورها و حتی نحوه احساس کردنم در من نهادینه شده است. منظورم از من در اینجا «من نوعی» است؛ بنابراین خواه ناخواه اگر با خودم صادق باشم، نتیجه کارم نیز محصول همینها خواهد بود و البته نکته مهم دیگر، خوراک ذهنی من است که آگاهانه توسط من انتخاب میشود و همینجاست که تفاوتها رخ میدهد. هنر و ادبیات شرق و به ویژه سرزمینم ایران همواره برایم بینهایت جذاب بوده است. در طول چهار سال دوره کارشناسی در رشته مرمت بناهای تاریخی در شهر کرمان، تحت تاثیر جغرافیا و محیط این شهر، آسمان زیبای آن، مناظر اطراف شهر، جادههای بین شهری با درختان دوردست در شب قرار گرفتم و به علاوه با هنر شرق دور و شعر ژاپنی «هایکو» آشنا شدم؛ که در نهایت منجر به شکلگیری اولین مجموعه نقاشیهایم با عنوان «باغ بیاکنون» شد.
اولین اتفاق حرفهای برایتان چه مورد یا رویدادی بود؟
«باغ بیاکنون» از سال ۱۳۸۰ شکل گرفت و در سال ۱۳۸۲ در گالری «سیحون» تهران به نمایش گذاشته شد که اولین نمایشگاهم در سطح حرفهای بود.
پس از پایان تحصیلات در کرمان این تاثیر گرفتنها از هنر شرق و شرق دور همچنان ادامه داشت؟ و اینکه هنر ایرانی در نوع نگاه و خلق آثارتان چه جایگاهی دارد؟
زمانی که برای ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس و در رشته ارتباط تصویری به تهران برگشتم، با توجه به تغییر فضای زندگیام و تفاوتهای بسیاری که شهر تهران و کرمان در آن زمان داشتند، تغییراتی در کارهایم ایجاد شد و در همین زمان بود که مجموعه «حضور» و مجموعه «آبی» شکل گرفتند و البته همواره تحت تاثیر هنر شرق نیز بودهام. به علاوه در طول این دوره از تحصیلم، اتفاق مهم دیگری هم رخ داد که تا حدودی مسیر کارم را تغییر داد.
آن اتفاق چه بود؟
تصیمم به مطالعه و پرداختن به موضوعات حماسی و به ویژه شاهنامهی فردوسی.
نمایشگاهی هم با محوریت شاهنامه فردوسی برگزار کردید، درست است؟
بله. مجموعه «سواران گمشده» که در گالری «آتبین» به نمایش گذاشته شد، در واقع برداشتی آزاد از فضای حماسی شاهنامه فردوسی است که در راستا و امتداد موضوع پایاننامه دوره کارشناسی ارشدم که «تصویرسازی حماسی بر اساس نگارگری دوره صفویه و تیموری و با تاکید بر شاهنامهی بایسنقری و شاه طهماسب» بود شکل گرفت.
شما در زمینه «تصویرسازی» و «نگارگری» هم مطالعه و فعالیتهایی داشتهاید، با این وجود از چه مقطعی به بعد آثارتان را نقاشی میدانستید؟
همانطور که اشاره کردم، مجموعه «سواران گمشده» در امتداد بخشی از تصویرسازیهایی که برای پایاننامهام انجام دادم شکل گرفت، تصویرسازی داستان «گرامی» پسر جاماسب، که فرمانده بخشی از سپاه ایران در جنگ با ارجاسب بود و با افتادن درفش کاویانی به زمین، که بیه منزله شکست در جنگ محسوب میشده، بیدرنگ به میدان میرود و درفش کاویانی را به دست میگیرد اما دستهایش را قطع میکنند و پس از آن «گرامی» درفش کاویان را به دندان میگیرد و در نهایت کشته میشود، اما با این کارش شوری در سپاه ایران پدید میآورد که منجر به پیروزی ایرانیان میشود. کاراکترهایی که برای این داستان کار کرده بودم را دوست داشتم و به همین دلیل تصمیم گرفتم همین تصویرسازیها را با تغییراتی در نوع نگاهم به موضوع و البته با ترکیب بندیهایی نو روی بوم و با آکریلیک اجرا کنم که در نهایت منجر به شکل گیری مجموعهی «سواران گمشده» شد.
تحصیل در رشته گرافیک تا چه حد روند طی شده توسط شما را تکامل بخشیده؟
حین تحصیل در رشته گرافیک، طی دورهای «طراحی حروف» کار کردم و همین روی نحوه طراحی و کاراکتر پردازیام اثر گذاشت. اگر مجموعه «سوران گمشده» را ببینید، متوجه میشوید برخی از نقاشیها یک فضای سیاه مشقگونه را هم القا میکنند؛ تا آنجا که برخی ممکن است تصور کنند که «نقاشیخط» است در صورتی که در زمینه خوشنویسی و خط هیچ تجربهای نداشتهام.
شباهت به سیاهمشق در برخی آثارتان مشهود است؛ به خصوص در تابلویی با عنوان «کشته شدن سیامک». این اثر از مجموعه «سواران گمشده» است؟
«کشته شدن سیامک» را بعد از مجموعه «سواران گمشده» کار کردم و قصد داشتم این بار رویکردی روایتگونه داشته باشم و با در نظر گرفتن داستانهای شاهنامه فردوسی، مجموعه جدید نقاشیهایم را کار کنم. این تابلو آغاز یک مجموعه جدید بود و پس از آن تابلوی «تهمورث اهریمن را در بند میکند» را شروع کردم که با شیوع ویروس کووید ۱۹ ناتمام ماند.
کرونا که یک مشکل جهانی بود و هنرمندان همه رشتهها در تمام کشورها با آن درگیر بودند.
بله اما برای من فقط ماجرا این نبود و متاسفانه در این میان خواهرزاده و مادر عزیزم را از دست دادم. این اتفاق باعث شد به ناگهان از موضوع شاهنامه بازمانم و مجموعه «۲۰۲۰» را آغاز کنم.
مجموعهای که به رویداد «آرت روولوشن» فرستاید، آثاری متعلق به مجموعهی «۲۰۲۰» است؟
بله تمامشان از همین مجموعه است.
در نهایت اثر «تهمورث اهریمن را در بند میکند» به پایان رسید؟ از نحوه خلق این اثر کمی جزییتر بگویید.
«تهمورث اهریمن را در بند میکند» تابلویی با طول ۳۰۰ و عرض ۱۵۰ سانتیمتر بود که ناتمام باقی ماند. مادر عزیزم که از دنیا رفتند، برگشتم تا تمامش کنم اما در آن زمان دیگر شاهنامه دغدغه اصلی م نبود و فضای ذهنی و روحی و روانی متفاوتی داشتم. طبیعتا اتفاقاتی دیگر و عناصری دیگر در کارم پدیدار شدند از جمله پرندگان سیاه و سفید و درختها و فضایی با غباری تیره.
آیا طی دوران کرونا پروژه دیگری در دست طراحی یا اجرا داشتید؟
در طول این مدت عمده وقتم را روی مجموعه «۲۰۲۰» صرف کردم که کارهای این مجموعه با توجه به احوال ضد و نقیض و گوناگونی که داشتم شکل گرفتند. برای نمونه، جز تابلوی «تهمورث…»، تعدادی نقاشی روی دستمالها و پارچههای گلدار مادرم و گونیهای پارچهی برنج کار کردم که آنها هم جزو همین مجموعه هستند.
به طور کلی مجموعه «۲۰۲۰» چه مضمون و رنگ و بویی دارد؟
این مجموعه در ادامه و روند منطقی نقاشیهای پیشینم کار شده است و حس و حال حماسی کاراکترهای موجود در آن گویای این مطلب است. به دلیل احساسات متناقض و گوناگونی که در دوره سوگ خود داشتم، در نگاه اول شاید از نظر برخی کارشناسان، نتوان تمام این نقاشیها را در یک مجموعه واحد گنجاند، اما از نگاه من این مجموعه، گویای همین حالات ضدو نقیض است که پشت سر گذاشتهام و به همین دلیل هم نام مجموعه را «۲۰۲۰» انتخاب کردم تا اشارهای باشد به تمام کارهایی که در طول این دوره و با آغاز همه گیری کووید ۱۹ شکل گرفت.
در کل مجموعهای که با محوریت شاهنامه کار کردید همچنان جای کار دارد، حیف نیست آن را نیمه کاره رها کنید؟
من هنرمندی هستم که متناسب با دغدغههای شخصی خودم کارهایم را پیش میبرم. شاید روزی دوباره به موضوع شاهنامه بپردازم. زمانی که احساس کنم دوباره وقت آن رسیده است. اما به هر حال این را خوب میدانم که مجموعه «۲۰۲۰» درست در زمان خودش اتفاق افتاد و جز این نمیتوانست باشد. چراکه دغدغههایم در آن زمان تغییر کرده بودند.
از نوع و مضامین آثارتان پیداست که ادبیات برایتان مهم است.
یکی از خوشبختیهای ما این است که به زبان فارسی صحبت میکنیم و این یعنی دسترسی داشتن به یک منبع غنی از شاهکارهای ادبی جهانی چون شاهنامه فردوسی، گلستان و بوستان سعدی، مثنویی معنوی و بسیاری آثار دیگر که بهتر از من میشناسید. ادبیات کلاسیک ایران همواره برای من جذابیت داشته است و در راس آنها شاهنامه فردوسی که با خواندن ابیات آن علاوه بر اینکه تخیلات و تصورات نقاشانهام بال و پر میگیرد، روح و روان مرا نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
کم نیستند آثاری که توسط نقاشان و هنرمندان ایرانی به اسم آثار «مدرن» خلق میشوند و در رویدادهای بینالمللی شرکت میکنند.
البته من شخصا هنر دوره مدرنیسم اروپا را بسیار دوست دارم و در آغاز کارم تحت تاثیر تعدادی از هنرمندان مدرنیست بودهام؛ اما این تاثیر پذیری موقتی بوده و پس از مدتی به طور ناخودآگاه به مسیری که هماکنون در آن هستم هدایت شدم. در ارتباط با معنای یک اثر هنری، اجازه بدهید با شما موافق نباشم؛ زیرا بسیاری آثار هنری ارزنده وجود دارند که لزوما معنای خاصی ندارند. معنا بخشیدن به یک اثر هنری بستگی به انتخاب هنرمند پدیدآورنده آن دارد. از سویی دیگر، هیچ چیز کاملا خالی از معنا نیست، برای نمونه ما انسانها حتی برای رنگها و خطوط نیز معنا قائل میشویم. دنیای هنر قواعد ویژه خود را دارد و در بسیاری موارد با منطق روزانهمان لزوما سازگار نیست.
اگر بخواهید تعریفی از شیوهتان ارائه دهید، چه تعریفی از آن خواهید داشت؟
در طول سالهایی که فعالیت و کار هنری کردهام، مدام تغییر مسیر دادهام. دلیل این موضوع، تغییر زاویه دید و پرسپکتیو من از سویی و از سوی دیگر، تمایلم به تجربه کردن فضاها و رویکردها و حتی متریال یا مواد مختلف بوده است. از نگاه من آنچه یک هنرمند را میسازد، زاویه دید او و شخصی است که به آن تبدیل میشود و این یک عملی است که مدام و همواره در او در حال روی دادن است. همچنان در حال یادگیری و مشاهده و تجربه هستم یا به عبارتی در حال «شدن» هستم. همواره مییابم و از این یافتن بینهایت لذت میبرم.
این خلق بر اساس تجربهگرایی در همه عرصهها موفقیتهایی را رقم زده است. مثلا در ادبیات نویسندهای چون احمد محمود را داریم که در عمر هنریاش جز درباره آب و خاک جنوب و مردمانش و فرهنگی که دارند، چیزی ننوشت. او به دلیل این نگرش نویسندهای موفق محسوب میشود چون آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند.
همانطور که اشاره کردید، مساله نگرش و بینش است که اهمیت دارد و این پیش از هر چیز مستلزم اصالت فردی و شناخت از خود است که منجر به شکل گیری شخصیت و زاویه دید خاص در فرد میشود.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
بسیار خوشحالم که فعالیتم در طول این سالها با الهام پذیری و تکیه بر منبع غنی هنر و فرهنگ بینظیر ایران زمین بوده است و کارهایم ادامه منطقی هنر ایران در شکلی امروزی است. همیشه و همواره تلاش من این بوده و هست که بتوانم گامی کوچک در راستای فرهنگ و هنر غنی سرزمینم بردارم و امیدوارم بتوانم با یاری پروردگارم در این امر موفق باشم. از شما نیز سپاسگزارم برای توجه ویژهتان و وقتی که صرف کردید.