آنتوان سوروگین اواخر دهه ۱۸۳۰ میلادی (حدود سال ۱۲۱۹ خورشیدی) در سفارت روسیه در تهران از پدری روس به نام واسیلی سوروگین و مادر گرجی به نام آچین خانوم زاده شد. سالهای نخستین عمرش را در تهران گذراند. پدرش واسیلی خاورشناس و دیپلمات سفارت روسیه تزاری در تهران بود. علاقه او به ایران در همین دوره پدید آمد و بعدها یکی از دوستداران و ستایشگران ایران و ایرانیان شد. او در کودکی به هنر نقاشی علاقه داشت.
پس از فوت پدر آنتوان که بر اثر حادثهای در اسبسواری در تهران کشته شد، مادرش به دلیل عدم تمایل به دریافت مستمری از ایران با فرزندان خود به گرجستان بازگشت. آنتوان پس از مرگ پدر برای کمک به خانواده نقاشی را کنار گذاشت و همراه با برادرانش امانوئل و کولیا نزد عکاس معروف روسی دیمتری ایوانویچ ژرماکوف در تفلیس عکاسی آموخت. ژرماکف از سال ۱۸۷۰ میلادی مشغول سفر و عکاسی از ایران بوده و تا زمان آخرین سفرش حدود ۲۴٬۵۵۶ عکس از ایران تهیه کرده بود. سوروگین نیز پس از آشنایی با ژرماکف مصمم میشود به ایران سفر کند و به عکاسی از مردم و فرهنگ و طبیعت آن بپردازد.
پر کارترین و برجستهترین عکاس حرفهای ایران در پایان قرن نوزدهم، آنتوان سوریوگین است. او سراسر ایران را از مردم، مناظر، اشیاء و معماری عکاسی کرد.
عکسهای وی به طور فراوان مورد استفاده قرار میگرفت، بدون آنکه نامی از وی به میان آید. سوریوگین محیط خود را با دیدی همه جانبه تصویر میکرد. از این منظر او همانند هولتسر عکاس آلمانی است. سوریوگین در اولین و دومین نمایشگاه بروکسل که برگزار شد، مدال طلا گرفت.
سوریوگین تعدادی عکس را به قصد جلب نظر سیاحان تهیه کرده است که از جمله آنها میتوان به زندگی زنان، راه و رسم قضاوت و مجازات و شخصیتهای دینی اشاره کرد.
وی در فراهمآوردن عکسهای کتاب سیری در هنر ایران گردآوری پروفسور پوپ نیز دست داشته است. آنچه درباره سوریوگین قابل ذکر است، سبک و سیاق کاملا متفاوت او با دیگر عکاسان ایرانی است. آثار سوریوگین مبتنی بر دیدگاههای اندیشمندانه زیباییشناختی عکاسان معاصرش در اروپا است. برخی از عکسهای وی از رویدادهای مهم، حاکی از گرایش وی به عکاسی خبری است.
سوریوگین، مجموعه جالبی نیز از درویشان دارد برخی از تصاویر او طوری نور پردازی شده اند که با ساختارهای پیکتوریالیستها سازگاری دارد.
در عکس دوم که در تبریز گرفته شده است. اولین پرواز بالون است که در ایران انجام می شود. جالب است که خلبان این بالون، کلنل محمدتقی خان پسیان بود.
در عکس سوم نیز در راستای وظیفه خبررسانی سوریوگین است. این عکس مراسم اعدام میرزا رضای کرمانی است. کسی که ناصرالدین شاه را کشت.
عکس چهارم هم عکسی دیگر از مراسم اعدام میرزا رضا کرمانی است. حرکت آگاهانه و هوشمندانه سوریوگین که به نوعی خودش را در عکس گنجانده است.
عکس پنجم هم تنها تصویری است که از ماشین دودی معروف که به سمت شاه عبدالعظیم در شهر ری می رفت، به جای مانده است.
در عکس های برجا مانده از آنتوان به فلک بستن، شلاق زدن، آویزان کردن و زنده در خاک کردن مجرمان را می توان دید. می گویند در عصر قاجار مرسومترین و معمولترین شیوه تنبیه مجرمان در تهران قدیم چوب و فلك بوده و برای آنكه تنبیه خاطیان موجب عبرت بقیه مردم شود، در قسمتهای مختلف شهر، سكویی به نام فلكه وجود داشت و هر مجرمی در هر محلی كه دستگیر میشد در نزدیك ترین فلكه به محل وقوع جرم مورد تنبیه و فلك قرار میگرفت. در عکس های آنتوان چند عکس از مجرمان هم دیده می شود.