طاهر شیخ الحکمایی از هنرمندان مجسمهساز است که در آثار خود دست به جنسیتزدایی زده و همواره تلاش داشته از مفاهیمی جهانشمول استفاده کند تا هر بینندهای، فارغ از قومیت یا ملیت با اثر او ارتباط برقرار کند.
او با استعداد ذاتی و کار مداوم توانسته طی بیش از پنج دهه به خلق آثار بدیع بپردازد. حضورش در رویدادهای داخلی و خارجی از او چهرهای شناخته شده در سطح ملی و فراملی ساخته و در طول سالها در حوزه داوری بیینالهای مختلف هنری و امور اجرایی فعال بوده است. وی نشان درجه یک هنری مجسمهسازی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کسب کرده و از آثارش دو تندیس «رقص» در موزه هنرهای معاصر تهران و «گاو» در موزه لالیت کالا هندوستان قرار گرفته است. شیخالحکمایی ۱۴ آبان سال ۱۳۳۳ در شهر کازرون متولد شده و روزنامه «جوان» به بهانه سالروز تولد وی گفتوگویی با این مجسمهساز داشته که میخوانید:
کشف استعداد مجسمهسازی چگونه انجام شد و چطور پی به این استعداد بردید؟
اگر به دوران کودکی برگردم، باید به این نکته اشاره کنم که در خانوادهام افراد علاقهمند به هنر وجود داشتند، اما گرایش من به مجسمهسازی شاید به این دلیل بود که مواد و مصالح اولیه در اختیارم بود. در محلهمان سنگتراشی وجود داشت و همیشه گل و گچ در دسترسم بود و من از همانجا ظرافتها را دیدم. بعدها با ورود به مدرسه و دیدن افراد علاقهمند به هنر در خانواده از محیط تأثیر بیشتری گرفتم و مجسمهسازی را شروع کردم. چنین شرایطی را میتوان به جامعه هم تعمیم داد و فکر میکنم از این دست استعدادها زیاد است و صرفاً با آموزش و جهتگیری درست پرورش داده میشود.
نقش آموزش هنر در پروسه تبدیل یک فرد به هنرمندی فعال و شناخته شده، کجاست؟
من رشد و پرورش استعداد را در گرو آموزش میدانم و معتقدم اگر از دوران ابتدایی بسیاری از زمینهسازیها برای علاقهمندی به فرهنگ، ادبیات و هنر انجام شود، افراد در مسیر درست قرار میگیرند و با کشف استعدادهایشان به دنبال پرورش آن خواهند رفت. اینکه در دانشگاههای ما حتی دانشجویان نمیتوانند از روی کتاب غزلی از حافظ بخوانند مایه تأسف است و به نظر میآید که آموزش و پرورش در دوران ابتدایی کمکاری داشته، چراکه اگر در مدارس بچهها به ادبیات علاقهمند میشدند نظمی که در ادبیات و غزل و قصیده است در زندگی آنها تأثیر میگذاشت. در من هم تمام این عوامل تأثیر گذاشت تا توانستم در مجسمهسازی رشد کنم.
آموزش هنر و مجسمهسازی چه کمکی به افراد میکند؟
رشتههای هنری و مجسمهسازی با هم پیوندی مشترک دارند و میتواند مسیر زندگی انسانها و حال و احوالشان را بهتر کند. از این رو اگر از سوی آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد به کیفیت زندگی افراد جامعه کمک خواهد کرد. خیلی از رشتههایی که در جامعه وجود دارد از طریق هنر میتواند آموزش داده شود و در مجسمهسازی هم آشناشدن کودکان با مصالح به بیان ذهنیتشان کمک میکند.
مبانی بصری اگر در سنین پایین به بچهها آموزش داده شود، افراد را در هر حرفه و شغلی به بهتر ارائه کردن محصول، خدمات و حتی در بحث فروش و انتقال مفاهیم کمک میکند و موفقیت در زندگی شخصی و هنری به دنبال خواهد داشت.
خودتان هم در آموزش استعدادهای جوان نقش داشتهاید؟
من با تدریس، تجربیاتم را به دانشگاه آوردم تا دوستان هنرجو آن را دنبال کنند و خوشبختانه واکنش نسبت به آثار هنری زیاد شده و حالا غیر از تهران در تبریز و شیراز و دیگر شهرها هم شاهد توجه به هنر هستیم.
حوزه هنری به عنوان نهادی فرهنگی هنری چقدر در جهتگیری افراد مستعد و علاقهمند به هنر میتواند اثربخش باشد؟
حوزه هنری نهادی است که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی فعال شده و هنرمندان زیادی در آن فعالیت داشته و آثار تولید کردهاند. این نهاد صدها اثر هنری دارد که میتواند به مناسبتهای مختلف در شهرها و حتی کشورهای دیگر به نمایش گذاشته شود و افراد را در مسیر درست هنر متعالی راهنمایی کند.
از شما تندیس «محبت» در لبنان، «بادگیر» در بحرین و «باب العشق» در دبی و «دروازه بهشت» در شهر دمشق به یادگار مانده است و در رویدادهای مهمی نظیر مجسمهسازی باکو، سهسالانه لالیتکالای هندوستان، نمایشگاه ونزوئلا، شارجه، کیاف، سمپوزیوم لبنان، مونت کارلو و بنگلادش حضور داشتهاید. چه چیزی در این شکل از فعالیت در سطح فراملی اثرگذار بوده و به عبارتی چه ویژگی باعث جهانی شدن یک هنرمند و شناخته شدن او در سطح بینالمللی میشود؟
بخشی از پروسه معرفیشدن یک هنرمند در سطح بینالمللی فردی و بخشی دیگر به عملکرد متولیان هنر وابسته است. درحال حاضر شرایط کاملاً مساعدی برای ارتباطگیری هنرمند با جهان وجود دارد و افراد میتوانند توانایی فردی خود را بالا ببرند و به واسطه نمایشگاهها، سمپوزیومها و بیینالهایی که برگزار میشود، ارتباطات خود را تقویت کنند و در این رویدادها حضور داشته باشند. از سویی دیگر متولیان هنر هم باید شرایطی فراهم کنند که هنرمندان در اتفاقات جهانی شرکت داشته باشند. آنها باید بیشتر از اتفاقات اخیر به حضور هنرمندان در رویدادهای جهانی کمک کنند. من هم به واسطه دعوت دوستان، در سمپوزیومها شرکت کردم و توانستم با وجود فشارها و مشکلات، آثارم را در سطح فراملی معرفی کنم. من از این فعالیت نتیجه و تأثیر بسیار خوبی گرفتهام.
از مشکلات هنرمند مجسمهساز بگویید.
در مجسمهسازی برگزاری نمایشگاه خیلی سخت است. یک فیلم یا کاریکاتور را به راحتی میتوان برای یک رویداد هنری ارسال کرد، در حالی که برگزاری نمایشگاه مجسمه حتی در داخل کشور هم بسیار سخت است و احتیاج به حمایت بیشتری دارد. در برگزاری نمایشگاه مجسمهسازی و ارائه آن نیاز به فراهم شدن شرایط است و این امر صرفاً از سوی هنرمند امکانپذیر نیست، چراکه هم هزینهبر است و هم مسائل پیچیده خود را دارد و بهتر است دستاندرکاران توسعه هنر به چنین موارد هم توجه کنند.
از میان مجسمههایی که طی سالها کار تولید کردید، کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید؟
تعداد آثاری که تولید کردهام، بسیار زیاد است و مجسمههایم را به لبنان، تونس، سوریه، بحرین، کویت، دبی، هلند، ویتنام، سنپترزبورگ و کشورهای دیگر بردهام و همه آنها هم برایم دوستداشتنی بودهاند، اما این اواخر اثری با نام «راز اقوام» در ابعاد سه متر با متریال برنز در شهر آپاران کشور ارمنستان تولید کردم که از دوستداشتنیترین آثارم است. این اثر یک صندوق است که یراقهای فلزی دارد و برای همه اقوام تداعیگر خاطرات مادربزرگ است. این اثر در هلند و در قالب رویدادی که برای منع سلاح شیمیایی با حضور ۲۰۰ کشور برگزار شده بود، ارائه شد.
ماندنیترین خاطرهتان از سالها مجسمهسازی چیست؟
اتفاق خوبی که در این مسیر همیشه رخ داده، این است که در رویدادهای خارجی همیشه هنرمندان ۲۰ تا ۳۰ کشور در حال کار هستند و همواره رفتار و نوع برخوردشان، نحوه کارکردنشان و صحبتهایی که درباره مسائل فرهنگی میکنند، خاطرات خوبی برایم برجای گذاشته است. آشنایی با هنرمندان ملیتهای دیگر تماماً برایم خاطره است. دیدن آثار دیگر هنرمندان و گفتگوها به یادماندنیترین خاطرات را در ذهنم ساخته است.
هنرمندانی که در یک نمایشگاه شرکت میکنند مبلغان فرهنگ و کشور خود میشوند، ضمن اینکه اثر هنری به واسطه یک رویداد تولید میشود، حضور در بیینال یا سمپوزیوم هم در نگاه هنرمند و اساتید هم تأثیرگذار است.
ناهید منصوری