فرناندو کراهان» (۲۰۱۰-۱۹۳۵)
کارتونیست متفاوت و تلخ اندیشی که زشتی ها ی زندگی را به شکل زیبایی در قالب کمیک استریپ های دنباله دار و جذاب و رنگی و تقریبا مشابه نقاشی های کودکان، به تصویر در می آورد تا مخاطبانش را به چهره ی زشت و زیبای جهان عادت دهد؛
فرناندو خیلی ساده و راحت کار می کرد و به حس و حال اجراهایش بیش از تکنیک صرف اهمیت میداد زیاد هم در صدد شناساندن و مطرح کردن خود نبود و کلا در دنیا ی توهم زا و مالیخولیایی خاص خود به سر می برد و من یادم است در سال ۱۳۷۰موقع معرفی او در مجله ام او را « کافکای کارتونیست ها» نامیدم.
اودر ۱۹۳۵ در شیلی دنیا آمد مدتی در آمریکا و ونزوئلا کتاب کودک تالیف و نقاشی کرد سپس به وطنش برگشت اما به محض وقوع کودتای پینوشه در سال ۱۹۷۳ از کشورش گریخت و ساکن بارسلون اسپانیا شد. او یک نقاش، کارتونیست ،انیماتور، فیلمساز و مجسمه ساز قدرتمند و حرفه ای بود که برنده جوایز بین المللی مهمی شد. همسر او خانم ماریا یک نویسنده مطرح اهل شیلی بودکه فرناندو کتابهایش را تصویر سازی می کرد اما مرگ همسر در ۱۹۹۴ تاثیر عمیقی روی آثار او گذاشت و خود او هم پس از چند سال، در اثر نارسایی قلبی در ۲۰۱۰ در بارسلون درگذشت از او یک دختر به نام فرناندا و دو پسر به نامهای ماتیاس و سانتیاگو باقیمانده است.باز هم از او خواهم گفت.
کران یا کراهن و یا کراهان شیلیایی، تنها کاریکاتوریست یا کارتونیست جهان بود که سراغ سوژه هایی رفت که کمتر کسی قبلا به آنها اشاره کرده بود .او سوژه هایی در ژانر جنایی، تریلر(دلهره آور)، ترسناک، روانشناسانه با اجراهای مهیج و زیبا و سریالی در کارتون آفرید که شگرد هیچکاک در سینما بود.
تلخی هاو ترس های نهفته در آثار فرناندو روح مخاطب را تسکین و او را به اضطراب ها و واقعیتهای تلخ زندگی عادت می داد .
متاسفانه جهان کاریکاتور جایگاه اورا نشناخت و قدرش را ندانست و الان هم در این فضای مجازی با حضور سلبریتی هایی با مخاطبان چند میلیونی در عرصه های سینما و ورزش و یا با وجود جشنواره های متعدد کارتون و کاریکاتور و یا کارتونیستهای پرکار و پرطرفدار بیشمار در اینجا و آنجا، نام این طنزپرداز فیلسوف واندیشمند را سرچ که کنی ویا با نام او هشتگ بسازی گاه نتیجه جستجوی اینترنتی، حتی یک اسم را هم نشان نمیدهد و مگر چنین می شود؟
.بهنظر من او را در مقطعی در دهه ۸۰ یا ۹۰ میلادی، می توان بهترین و جسورترین کارتونیست جهان محسوب کرد که دنیای شخصی و ذهنی و فلسفه زندگی را از دیدخود، با مردمی از جنس خودش سهیم کرد و با آنان همذات پنداری کرد و برداشت و شناخت تصویری و طنز آمیز خود را از روح وروان پیچیده انسان بهعنوان میراثی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.
فرناندو وقتی در سال ۲۰۱۰ در اسپانیا فوت کرد من در مجله ام تیتر زدم: اورفت و مارا با ترس های غریبمان تنها گذاشت.
و من این نوشته مختصر را کمترین ادای دین خود میدانم به این استاد ابدی خودم...
جواد علیزاده