«گابریله مونتر» به عنوان یکی از اعضای موسس «سوار آبی» (Der Blaue Reiter) و یکی از معدود زنانی که در مرکز حلقه آوانگارد مونیخ کار میکرد، نقش مهمی در ظهور واژگان بصری جدید در هنر مدرن ایفا کرد. مونتر از جوانی آرزو داشت هنرمند شود و در سال 1901 در مدرسه آزمایشی فالانکس ثبت نام کرد. این مدرسه که توسط واسیلی کاندینسکی تأسیس شد، یکی از تنها مکانهایی در آلمان بود که زنان میتوانستند در کنار مردان تحصیل کنند. کاندینسکی تواناییهای ویژهای را در مونتر کشف کرد که او را به عنوان یک هنرمند واقعی معرفی می کرد. او استعداد طبیعی او را تشخیص داد و با تشویقهایش موجب پیشرفت او شد.
پس از مدت کوتاهی، مونتر به طور گستردهای با کاندینسکی به اروپا و شمال آفریقا سفر کرد، جایی که با ایدههای زیباییشناختی ونسان ون گوگ، پل گوگن، فاوها و هانری ماتیس آشنا شد؛ تأثیراتی که پس از بازگشتش در نقاشی او ظاهر شد. در آوریل 1908 مونتر و کاندینسکی به مونیخ بازگشتند و شروع به گشت و گذار در حومه شهر باواریا در جستجوی مکانی برای گذراندن اوقات خود کردند. آنها از مناطقی بازدید کردند و در آنجا با روستای مورنائو روبرو شدند. موقعیت زیبای روستای مورنائو در تپههای غلتان با منظرهای از کوههای آلپ، محیط بصری جذابی را برای هنرمندان به ارمغان میآورد. مونتر و کاندینسکی به دوستان هنرمند خود ماریان فون ورفکین و الکسی فون جاولنسکی پیوستند و با هم روستا و مناظر اطراف را نقاشی کردند و به مرحله جدیدی از خلاقیت رسیدند.