چشمان مادرم، فیلم کوتاه انیمیشنی، درباره از دستدادن و پیوندهای ناگسستنی عشق است.نقاشیهای خطی ساده و گویا، که دنیای پیچیده و غیرقابل بیانی احساس را به سادگی تبدیل می کند.
شاید کپلر ،درک ما از جهان را متحول نمیکرد اگر مادر بیسوادش عشق او به ستارهشناسی را با بردن او به دیدن یک ستاره دنباله دار به عنوان یک پسر بچه شش ساله در سال 1536 برنمیانگیخت. "هر مرد یا زن عاقل، هر مرد یا زنی که در دنیا احساس انسان بودن را دارد و دنیا برایش معنایی دارد، هر فرد شادی، بدهکار احساس بینهایتی به یک زن است. آن بدهی شاید لطیفترین، قویترین و پیچیدهترین رشته در بافتهی جادوی وجود باشد.
جنی رایت، انیماتور، تصویرگر و کارگردان در میانه راه تحصیلات دانشگاهی خود در کالج سنترال سنت مارتین در لندن بود که مادرش درگذشت. همگام با این سخن تاکیدی بورخس مبنی بر اینکه «همه آنچه برای ما اتفاق میافتد،ماده ی خامی است و همچون گِل رس به ما داده میشود تا بتوانیم هنر خود را شکل دهیم»، او اندوه خود را تغییر داد ، آن جیوه لغزنده، مضر و فراگیر غم کلمات که هرگز نمی توانند به طور کامل بهبود یابند .در این فیلم کوتاه انیمیشن حسی ، با عنوان "چشم های مادرم" که پایان نامه فارغ التحصیلی او شد. نقاشیهای خطی ساده و گویا، پیچیدگی و غیرقابل توصیفی احساس را از بین میبرند، زیرا این یادبود عمیقاً شخصی دروازههای یک احساس جهانی انسانی را باز میکند.