دکترایرج اسکندری، نقاش و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران است، در سالهای آغاز انقلاب وی که دانشجوی دانشگاه بوزار فرانسه بود تحصیلات خود را رها و به کشور باز میگردد. او که مانند بسیاری از نقاشان هم دوره خود تحت تاثیر هنرمندان انقلاب فرانسه و دیگر نقاشان انقلابی جهان است با الحان غربی سعی در بازتاب وقایع و ارزشهای انقلاب اسلامی دارد، آثار این دوره وی بیشتر نمودی سمبلیک و حماسی دارند.
این صحنهها خیزش مردم در اعتراضات و حرکتهای شکل دهنده انقلاب را نشان میدهند بعدها در دوران جنگ تحمیلی وی با نقاشی بر روی دیوارهای شهر و طراحی المانهای شهری مانند یادمان میدان انقلاب راوی حماسه جنگ و قهرمانیهای رزمندگان اسلام در جبهات جنگ است.
زبان بصری به کار رفته در آثار هنرمند در سالهای نخست فعالیت حرفهای با اولویت به عنصر خط و تحرک عناصر فیگوراتیو بود، تغییر و تحول این زبان درطی سی سال قابل تامل است، وی در این باب میگوید.
«اگر بخواهم راجع به کارهای خودم بگویم، به نظر من یک سیر طبیعی را در کارهایم طی کردهام از، طبیعت، فضای فیگوراتیو تا انتزاع» این سیر و منطق تعهد به نقاشی در مقام یک فن و مهارت است.
اما هنرمند در مسیر پویش خود از محیط اطراف متاثر میگردد و همین تاثیرات است که مضامین متفاوتی را شکل میدهند.
کارنمای ارائه شده تحت عنوان حکایت شیرین نگاهی نوستالژیک و عرفانی و در عین حال انتقادی دارد، توجه به مضامین ادبیات و نقشمایههای ادوات تزیینی مانند فرش و گلیم در ترکیب با فرمهای آبستره شکل گرفتهاند.
نقاش رنگها را محدود نموده و در عین حضور خط سطح را به عنوان جدیترین عنصر این مجموعه مطرح میکند. اما گرایش به صنایع تصویری بومی در بکارگیری خط و سطح مانند آثار نگارگران خلاصه نشده و متریال شکل دهنده سطوح با ضخامت و حجم سه بعدی به نوعی تداعیکننده نقاشی دیواری است. رویکرد اسکندری به معماری و خصوصا تزیینات وابسته به آن قابل تامل است. در گذشته بسیاری از نقاشان جریان نوگرای هنر معاصر برای ترکیب عناصر بومی و نقاشی غربی ازاین تکنیک سود جستهاند کسانی چون زنده یاد پرویز کلانتری و مارکو گریگوریان با وارد کردن کاه گل در سطوح دو بعدی و یا استفاده از آینه کاری در آثار منیر فرمانفرما همگی تلاشی برای پاسخ دادن به مسئله هویت تصویری بومی بوده است. اما نگاه روایت محور اسکندری سعی در ارائه مفهوم و تولید معنا دارد.