در تابلوی استاد چلیپا ، قهرمان اصلی در میانه تابلو قرار دارد و خیل شهدا و شهدای تاریخ او را نظاره میکنند. او نفع دیگری را بر خود ترجیح میدهد، تو گویی گذشت کردن از حق خود برای آن که دیگران به حق خود برسند را نشان می دهد. این شخصیت جگر گوشه اش را در دست دارد. پشت سرش سواری بدون سر ایستاده، انگار ستون تاریخ به تصویر کشیده شده است.
در پایین تابلو اما نوع دیگری از روایت برپا است. تمام آرامش و سکون بالای نقاشی در این قسمت به شور، هیجان و حرکت تبدیل میشود، با رنگ های قرمز و با کنتراستی بالا.
قهرمانان این اثر از یک سو به دنیا میآیند و از سوی دیگر به میدان نبرد میروند و با با جمعی از شهدا در پس زمینه بیعت می کنند. اما او هنوز ایثارگرانه در میان تابلو ایستاده است وپارههای وجودش را تقدیم میکند . در تابلو جایی برای سوگواری نیست. همه چیز به ایثاری خالصانه تبدیل می شود.