لوچیونی با دیدگاهِ منحصربهفردِ خود، از حسی قوی و تکنیکی فوقالعاده برای پرداختن به سوژهها برخوردار بود. او خود را رئالیستی کلاسیک با دیدگاهی مدرن در نظر میگرفت که در آثارش، تاثیراتی از هنرمندان رنسانس ایتالیایی، همچنین کلود لُرین و پُل سزان دیده میشد. طبیعتهای بیجانِ استادانهای که او خلق کرده، حاصلِ مطالعاتِ شخصی و مشاهداتِ دقیق او و همینطور کارکردن و کنارِ هم چیدنِ اشیا و درنظرگرفتنِ حالاتِ آنهاست. لوچیونی در رابطه با آثارش میگوید: "آرزوی بزرگِ من در هنر، نه تصویرکردنِ سوژهها بدانگونه که آنها را میبینم، بلکه بیانِ آن چیزیست که از آنها میدانم و احساس میکنم. تلاش میکنم تا چیزی را خلق کنم که وجود و ماهیت دارد، مناظری را به وجود آورم که فضایی دارند و اشکالی به وجودآودم که فرم و حیات دارند. من عاشقِ جزییات هستم، اما نه به خاطرِ خود جزییات، بلکه برای نقشی که در بهوجودآمدنِ فضاهای بزرگتر و در طراحی ایفا میکند".
با دیدنِ بومهای نقاشیِ لوچیونی، فضای بکری که در آن وجود دارد، ترکیبهای غیرمعمول و استفاده از رنگهای روشن، میتوان او را هنرمندی در نظر گرفت که عمیقاٌ به سنت اِشراف و آگاهی دارد اما در عینِ حال، هیچگاه وابسته به چیزی نیست.