به آن صبح نقرهای میگویند. تابلوی با موضوع منظره نگاری از مجموعه گنجینه مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری. در نگاه اول یک کوه به آسمان سرکشیده است و دشتی در حال شخم زدن با گاو آهن است. در نگاهی دقیقتر کومهای را مشاهده میکنیم که زن و کودکی در حال برافروختن آتش هستند، در دامنه کوه تصویری از یک امامزاده با دو درخت نقش بسته است که گوی قلب تابلو است و عنوان تابلو به ما میگوید که تمام این رویدادها در یک صبح اتفاق افتاده است.
چلیپا که دلباخته نقاشی منظره است سعی بر آن داشته است که با یک تصویر رویای موضوعی را که سالها هنرمندان نقاش به آن میپردازند را از نو بازسازی کند. اینبار اما موضوع نقاشی در همین حوالی اتفاق افتاده است جایی میان کوهپایههای زاگرس یا شاید، تمام این پهنه بیانتهای میهن. صبح نقرهای را میتوان نوع عالی از نقاشی منظره نگاری روایی دانست که با قلمی بسیار شیرین ، بیننده را در رویایی که نقاش آن را خلق میکند فرو میبرد. صبحی خنک که با کار یک برزگر و امیدش به آینده گرم میشود و نوری که امید جان همه ماست و در قامت یک کوه با قلبی استوار نمایش داده شده است.