سیگمار پولکه/ آلیس در سرزمین عجایب/ 1972/ رنگ، اکریلیک، اسپری و متالیک روی پارچه نقش دار/ 286 در 310 سانتی متر
آلیس در سرزمین عجایب نام اثری از هنرمند آلمانی سیگمار پولکه sigmar polke است. این اثرِ چند لایه ای از ترکیب متقارن پارچه هایی طرح دار، به جای بوم نقاشی شکل گرفته که روی آن ها طراحی هایی فیگوراتیو نقش بسته است. وسط تابلو بیضی هایی سفید روی سطح پارچه سیاه و آبی بدون نظم و ترتیب، صرفا برای خلق زمینه ای نقش دار مانند پارچه های معمولی کار شده اند. طرفین این بافت نقطه ای را دو سطح پارچه ای هم عرض فرا گرفته اند، هر دو حاوی شبکه ای مورب از تصاویر رنگی زمین بازی فوتبال با توپ، دروازه و بازیکنان که از زاویه بالا دیده می شوند. پارچه های طرح دار زمینه ای هستند برای تصویر سازی هایی روایی که در فام شفاف سفید کار شده اند.
در مرکز تابلو قارچ بزرگی معلق است که شخصیت کرم خون آشام در افسانه آلیس در سرزمین عجایب روی آن نشسته و مشغول قلیان کشیدن است. در پایین دخترک جوان، آلیس، در حال خوردن قارچی است که در پیامد آن، به موجب این افسانه، بزرگ تر یا کوچک تر خواهد شد، بسته به این که طرف درست یا اشتباه قارچ را گاز بزند. رنگ قرمز در یک سوی قارچ از کیفیت زهرآگین آن حکایت دارد و گل های زرد رنگ در پیرامون قارچ، این حس سمی بودن را تشدید می کند.
در سمت راست تابلو و روی نقوش زمین فوتبال، تصویر سفید و شفاف یک بازیکن بسکتبال در تلاش برای پرتابی بلند نقاشی شده است. در تعارض تصاویر سفید با زمینه رنگارنگ شان، مشخص نیست کدام یک چاپ و کدام نقاشی است و این که کدام لایه بر لایه دیگر غلبه دارد. کل اثر از فضایی توهم انگیز حکایت دارد که جنبه های واقعی و خیالی آن تفکیک ناپذیر است.
دو حوزه مشهود این فضای خیال انگیز، آن چنان که در این تابلو دیده می شود، ورزش قهرمانی و سینمای تخیلی هستند. همه اجزای روایی از نیروی روان گردان و پتانسیل توهم زایی برخوردارند؛ بازی کنان فوتبال و بسکتبال سرشار از هیجان و انرژی به نظر می رسند، آلیس در حال خوردن قارچ نیروزاست و کرم خون آشام نیز با قلیان کشیدن به خلسه تخدیری رفته و دود آن همچون هاله ای او را در بر گرفته است. کاراکترهای سفید و شفاف بدون جسم و جان به نظر می آیند و بازیکنان رنگی مانند شخصیت های کارتونی، غیر واقعی هستند. حاصل کار دنیای مسحور کننده معاصر و فضای افسون زده آن است که به زبان هنر پاپ بیان شده است. همان گونه که این دنیای پیرامونی از لایه های مختلف واقعیت و خیال شکل گرفته، فضای تابلوی نقاشی پولکه نیز مرکب از چند لایه نقاشی، طراحی و چاپ در هم جواری یا منطبق بر هم است.
واقعیت این است که من تفاوت زیادی میان عکاسی و نقاشی نمیبینم و اصولا چنین تمایزی برای من ارزش و معنایی ندارد. تنها چیزی که برایم جالب است، همین پیش بینی ناپذیر بودن هنر است.
سیگمار پولکه