در تابلوی «خواب آنابل» که توسط لوسین فروید؛ هنرمند اکسپرسیونیست برجسته بریتانیایی متولد آلمان تصویر شده، زنی در حالت خوابیده نشان داده شده که یکی از دو دختر او است.
آنچه در رویکرد فروید به موضوع تصویر شده کاملاً نوآورانه است، دیدگاه او است. هنرمند، بدن دراز کشیدهای را تصویر کرده که از ما دور است، بنابراین ما نمیتوانیم حالت چهره را ببینیم اما با این حال، نقاشی کاملاً رسا است. بدن در حالت جنینی و جمع شده است که میتواند به عنوان واکنشی به یک ضربه فیزیکی یا روانی تعبیر شود.
فروید که دختر خوابیده خود را اینگونه نشان میدهد، ممکن است به این فکر کند که او ناظر درمانده دردهای روحی و عاطفی او است. او همچنین بیننده را در موقعیتی قرار می دهد که در فضای شخصی یک زن نفوذ می کند و از احساس او آگاهی پیدا میکند. به علاوه این نقاشی را میتوان فمینیستی خواند چرا که یک زن تنها زمانی که در خواب است، آسیبهای خود را بیان میکند؛ تنها زمانی که از تماشای دیگران غافل است.
فروید در نقاشیهایش ملموس بودن انسانها را به نمایش میگذارد، چه درد و مبارزه عاطفی آنها باشد، چه طبیعتگرایی در به تصویر کشیدن بدنشان. این ملموس بودن در تابلوی «خواب آنابل» در فیزیک بیرحم پاهای او نشان داده شده است. این هنرمند بر جزئیات کوچک؛ مانند حرکت عضلات و بافت پوست تاکید دارد. او بدن انسان را آرمانزدایی میکند و سنت نشان دادن چهره یک زن بهعنوان یک شیء زیبا و بیعیب را زیر پا میگذارد و بر جسمانی بودن تمام بدن پافشاری میکند.
این ایدهآلزدایی ما را به یاد رئالیسم آثار کاراواجو میاندازد. او به روشی مشابه، پاهای کثیف قدیسان، ناقص بودن بدن و طبیعت انسان را برجسته می کند.