برکت؛ زیرِ پا. نقدی بر فرش هایی با تصویرِ غذا

برکت؛ زیرِ پا. نقدی بر فرش هایی با تصویرِ غذابرکت؛ زیرِ پا. نقدی بر فرش هایی با تصویرِ غذا

این روزها فرش هایی که روی آن ها عکس های مواد غذایی چاپ می شود؛ فراگیر شده اند. جدا از کج سلیقگی طراحان این فرش ها باید به این مورد نیز توجه کرد که چگونه تصویر غذا به فرش زیر پا راه یافته است. تصاویری که سابق بر این بر روی سفره ها و رومیزی ها و گاهی پوسترها جای می گرفتند!

دیس های حاوی پلو و چلو و بشقاب های خورش با سیخ های کباب و گوجه را به یاد دارید؟ این سفره ها در دهه های پنجاه و شصت شمسی در برخی از خانه های ایرانی حضوری پر رنگ داشتند. بعضی هم با سلیقه های متفاوت تر  گاهی به طرح های شیرینی و کیک و سرویس چایخوری چینی علاقه نشان میدادند یا خیل عظیمی از سبزیجات و میوه را بر بشقاب های پر از خورش و تصاویر قاشق و چنگال ترجیح می دادند!

عده ای هم با سلیقه های ساده پسند و سپید همیشه انتخاب اولشان طرح های خالی و یک دست با رنگ های خنثی و چشم نوازیست که طالب سَبکِ خاصی نیستند و همیشه چرخ سلیقه یشان بر پایه ی سادگی می چرخد.

برگردیم به سفره هایی که با چاپ غذاهای متفاوت خاطره ای جالب را برای نسلی که تصویر برایش حکم  کهربا داشت؛ ساخته بود.

اغلب این سفره ها دارای متراژ زیادی بودند به طوری که بیست یا سی نفری دورش می نشستند؛ البته متراژ کم آن هم استفاده می شد اما بیشتر روی میز اشپزخانه یا برای نگهداری نان!

از حق که نگذریم وقتی این سفره ها روی فرش ها پهن میشد تعلیق جذابی را در چشم مخاطب می پرورید.

این شی خانگی آن قدر با ادم ها اخت شده بود که گاهی به بازی بچه ها ی بد غذا و خوش غذا بدل می شد یا موجب دل ضعفه مهمان های گرسنه ی صاحب خانه را که قبل از سرو غذا گوش تا گوش سر سفره می‌نشستند پدید می اآورد!

آنجایش بد بود که عکس روی سفره کباب بود و غذای روی سفره دمپختک یا استامبلی!

آن موقع بود که دلت کباب میشد از واقعی نشدن  تصویر های بدلی!

اما باز؛ بازی اش خوشایند بود ؛ مخصوصا هم نشینی و جانشینی نظام های تصویری برای آن ها که دل بسته تخیل و تصویر بودند.

از طرفی همیشه سفره بود و برکت و مورد احترام مترادفی برای خیر، رحمت، نعمت، سعادت و نیک بختی و یمن و افزایش، روزی و فروانی مال.

در زبان فارسی‌، برکت‌ به‌ معنای‌ بسیاری‌ نعمت‌ و فزونی‌ در خیر است‌. در فرهنگ‌ و ادب‌ فارسی‌، «برکت‌» و واژه‌های‌ هم‌ خانواده‌ و مرکبی‌ که‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌، مانند بارک‌ الله‌، تبرک‌ و مبارک‌، فراوان‌ به‌ کار رفته‌ است‌ و مثل‌هایی‌ نیز مشتمل‌ بر این‌ واژه‌ها در میان‌ مردم‌ رایج‌ بوده‌ و هست‌.

 هم چنین‌ کلمات‌ «تبریک‌» و «مبارک‌» در قالب‌ عبارت‌ها و جمله‌های‌ گوناگون‌ در مراسم‌ شادی‌ و جشن‌های‌ موفقیت‌ و پیروزی‌ عموماً به‌ کار می‌رود. برخی‌ از مصادیق‌ چون‌ نان‌ و نمک‌، در میان‌ مردم‌ به‌ عنوان‌ نماد برکت‌ شناخته‌ شده‌اند.

نانی که روی زمین می‌افتاد را بر گوشه ای می گذاشتیم تا پا رویش نرود و کفران نعمت نشود!

از این رو  در مواجه با فرش هایِ غذایی؛ با اشیایی روبروییم که نه حکم فرش دارند و نه جایگاهی برای غذا  نه می شود آن ها را روی میز پهن کرد نه بشقاب و قاشق روی آن چید .تنها می توان به بهانه ی تصویر غذا؛ آن را در اشپزخانه ی خانه پهن کرد که لااقل ظرف به مظروف بیاید!

از طرفی روی زمین هم وقتی افتاده است به سبب تغییر اندازه در تصویر و تضاد زیاد با همسان واقعی اش شبیه به بشقاب غولی میشود که به رستورانی رفته و نیمرو و سالاد فصل سفارش داده است!

به نظر می رسد این تصاویر خوش رنگ و لعاب  فتوشاپ شده و بازپخش دست چندمی،  مجملیست که نه نقش تازه ای می آفریند و نه خاطره ی قدیمی را تازه!

هانیه حاجی اسماعیلی